خودشیفته
خودشیفتگی چیست؟
در روانشناسی خودشیفتگی یا به انگلیسی نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت های درونی است. در روانپزشکی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصه های روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خود پسندی بی حد و حصر شناسایی میشود و آن را نوعی اختلال روانی میدانند.
فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصههای خود ستایی با بشر به دنیا میآیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد. آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خود بزرگ بینی در افراد وجود دارد یا به وجود میآید که آنها را قادر میسازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.
خود شیفته کیست؟
خودشیفته در اصطلاح به کسی گفته میشود که خیلی عاشق خودش باشد. همچنین این افراد همیشه بدنبال عاشق کردن دیگران هستن.
اگرچه «دوست داشتن خود»، ویژگی مطلوبی است ولی زیاده روی در «دوست داشتن خود»، باعث بهوجودآمدن مشکلاتی میشود که این نه تنها خود فرد بلکه اطرافیان او را هم میآزارد. خودشیفتگی(نارسیسیسم) میتواند یک مانع جدی در روابط و مناسبات میان فردی باشد. ویژگی های یک شخصیت خودشیفته میتواند بهعنوان یک عامل منفی بههر ارتباطی ضربه بزند.
اگرچه همه افراد تاحدی ویژگی های خودشیفتگی را دارند و گاهی آن را بروز میدهند اما افرادی هم بهطور خاص مبتلا به خودشیفتگی هستند، یعنی خودشیفتگی به یک رفتار بارز یا ویژگی شخصیتی در آنها بدل شده است، بیماران خودشیفته (narcissistic personality disorder) با احساس عمیق «اهمیت خود، خود بزرگ بینی و نوعی بینظیر بودن» مشخص میشوند.
این افراد خود را آدمهای خاصی می پندارند، درباره توانایی های خود اغراق و غلو میکنند، محتاج توجه و تایید، شعف، تعجب، مهربانی زیاد هستند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده، فرد مورد نظر را به «نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم میکنند.
خود را قوی، مشهور، داناترین و … قلمداد کرده، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند.
چون دیگران نمیتوانند خواستههای آن ها را برآورده سازند. چون بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی شان شکننده بوده و مسائل بین فردی، شغلی و فقدان های زیادی دارند که با رفتارخود آن ها را بوجود می آورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آن ها ندارند.
برخی از ویژگی های افراد خودشیفته
دیگران را نادیده میگیرند: از نظر فردی که مبتلا بهاختلال خودشیفتگی یا نارسیسیسم است دیگران تنها وسیله و ابزاری هستند که به او کمک میکنند تا به اهدافش برسد.
بنابراین طرز تفکر افراد خودشیفته به دیگران این است که چگونه میتوانند از آنها استفاده و برای هدفی که دارند از حمایت آنان بهره برداری شخصی کنند.
بی اعتنایی بیش از حد: فردی که با حالتی بیمار گونه دچار خودشیفتگی است کاملا بی اعتنا عمل می کند. مثلا رفتارهایی که باعث میشود دیگران بهطورطبیعی از انجام آنها احساس شرمساری کنند براین افراد تاثیر مشابه ندارد.
بنابراین بازی با احساسات دیگران، سوء استفاده از سایر افراد و دست انداختن آنها هیچ گونه عذاب وجدان یا ناراحتی برای خودشیفته ها به همراه ندارد و احساس شرمساری نمیکنند.
از خودشان تصویر ذهنی تحریف شده دارند: فرد سالم از نظر شخصیتی قادر به درک و شناخت عیوب و ایرادهای خود هست، هرچند ممکن است پذیرش این عیوب برایش ساده نباشد.
مثلا ممکن است بداند که باید قدری صبورتر باشد چون زود عصبانی میشود یا باید تواضع بیشتری داشته باشد چون خودخواه است یا قدری مودبانه تر صحبت کند چون کمی بی ملاحظه است و باعث ناراحتی دیگران میشود.
اما به هرحال به این عیوب واقف است. در حالیکه افراد خودشیفته، به حدی خودشان را کامل میبینند که تصور ایراد را هم از خود دور میدانند.
تحقیر دیگران برایشان عادی است: معمولا افراد خودشیفته احساس برتری و فوق العاده بودن میکنند لذا اگر ارزش و اعتبار شان به خطر بیفتد به قیمت نابود کردن و حتی متلاشی کردن زندگی دیگران سعی در اصلاح امور خود دارند.
آنها دیگران را لگد مال میکنند، مقام و منزلت آنها را تنزل میدهند و آنها را پست و زبون میکنند تا خود احساس برتری کنند. این موضوع به خصوص در ارتباطات مشترک نیز دیده میشود.
نیاز شدید به توجه دیگران دارد: باید مرکز توجه باشند. بحثهایی را که مطرح می شوند را به رشته خود مربوط می کنند و آنها را از دیدگاه رشته خود بررسی و مطرح می کنند. وقتی توانایی نواختن آلت موسیقی یا گفتن لطیفه بامزه ای ندارد، با خنده زیاد از لطیفه ای بسیار بیمزه، توجه دیگران را به خود جلب می کنند.
از مردم انتظار احترام و اطاعت دارند. (پدر و مادرها: هرچه من گفتم بد و غلط را باید انجام بدهی). به دنبال بردگی و مرید و شاگرد شدن هستند. دوست دارند دیگران در خدمت آنها باشند. در ازدواج، می خواهند فرد را برای تمام وجودش داشته باشند.
پر از غرور و تکبر است: افتخار و سرافرازی ندارد. اگر جوان است، جوانی خودش مهم است. اگر مسن است، سن بالا افتخار دارد. اگر از ده می آید، دهاتی ها مهم هستند. اگر شهری است، شهری ها مهمترند.
فاصله زیادی بین خود واقعی و خود ایده آل او هست. هنگام ورود به مهمانی به صورتی می آید که همه به او خوش آمد بگویند، او را ببینند. غرور و تکبر مشخصه های او هستند و اگر کسی آن را رعایت نکند، برآشفته می شوند.
اختلال شخصیت خودشیفته
اختلال شخصیت خودشیفتگی اختلالی است که توسط یک الگوی طولانی مدت بزرگ نمایی (به صورت خیالی یا رفتار واقعی)، نیاز شدید برای تحسین شدن از سوی دیگران، و معمولا فقدان کامل احساس همدلی نسبت به دیگران شرح داده میشود.
افراد مبتلا به این اختلال اغلب بر این باورند که مهمترین فرد هستند در زندگی دیگران یا در زندگی کسانی که با آنها ملاقات میکنند. شاید این الگوی رفتاری برای یک پادشاه در قرن شانزدهم در کشور انگلستان مناسب به نظر برسد، اما امروزه برای بیشتر مردم عادی به طور کلی نامناسب در نظر گرفته میشود.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی اغلب حالات و برخوردهای مغرورانه، پرنخوت و ریاست مآبانه با دیگران دارند. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به این اختلال ممکن است در مورد بیادبی یا حماقت یک پیشخدمت سر به هوا شکایت کند یا ارزیابی درست یک پزشک را با حماقت تمام نادرست بنمایاند.
اختلال شخصیتی، یک الگوی پایدار از تجربیات درونی و رفتاری است که از فرهنگ هنجار فرد، منحرف شده است. این الگو در دو یا چند مورد از حوزه های زیر دیده میشود: شناخت؛ تاثیر؛ عملکرد بین فردی یا کنترل انگیزه. الگوی پایدار در سراسر طیف گسترده ای از موقعیت های شخصی و اجتماعی، انعطاف ناپذیر و فراگیر است.
و به طور معمول به پریشانی قابل توجه یا اختلال در حوزه های اجتماعی و کار یا دیگر حوزه های عملکرد منجر میشود این الگو پایدار و طولانی مدت است، و شروع آن را می توان در اوایل بزرگسالی و نوجوانی پیدا کرد.
روش درمان خودشیفتگی(نارسیسیسم)
روان درمانی اختلال شخصیت خودشیفته بینهایت مشکل است. چون برای پیشرفت درمان این افراد باید دست از تمایلات خودشیفتگی بردارند تا بتوانند با درمانگر رابطه برقرار نمایند. و این مستلزم بینش و آگاهی بیمار نسبت به رفتار و تفکر خود است.
این بینش در اصل وجود ندارد و اگر هم به مشکل خود بینش پیدا کنند به دنبال آن تصویر متلاشی شده خود باعث میشود که دوباره رفتار و تفکر خود بزرگ بینی را در پیش بگیرند.
دارو درمانی همراه با روان درمانی استفاده از ضد افسردگی ها و کربنات لیتیوم برای تحمل بهتر احساس طرد شدن و نوسانات خلقی مفید است.
درمان اختلال شخصیت خودشیفتگی معمولا شامل روان درمانی های طولانی مدت نزد یک درمانگر است که تجربهی درمان این نوع از اختلالات شخصیتی را دارد. داروهایی نیز ممکن است برای کمک به بهبود علائم نگران کننده و ناتوان کنندهی این اختلال تجویز شود.
ازدواج با افراد خودشیفته
طریقه برخورد با افراد خودشیفته و مغرور کمی متفاوت است رسیدن به ازدواج با یک فرد خودشیفته نیازمند داشتن اطلاعاتی از طرف مقابل دارد مانند: علایق، مشکلات کودکی، وابستگی، اهداف. برای شناخت روش های ازدواج با افراد خودشیفته و رفتار با این نوع تیپ شخصیتی نگاهی داشته باشید به {چگونگی رفتار با افراد خودشیفته}
مقالات مرتبط:
چگونگی رفتار با افراد خودشیفته
نیاز های ناخودآگاه عشقمان چیست؟
بدون دیدگاه